درس رسالت نوکری جلسه پنجم

  استاد حاج منصور ارضی (جلسه پنجم) درس رسالت نوکری

مثلا مسلمانهائی که با جعفر طیار (علیه السلام) به وادی نجاشی یعنی حبشه رفتند یا بلال که نامش همراه اذان بلند است یا اصحاب کهف که قرآن از ایشان نام برده،همه و همه رنج هایی رامتحمل شده اند که در تاریخ مشخص است.خیلی ها قبل ازاین که اهل بیت(علیهم السلام)بیایند،فدایی شدند و داخل روغن های داغ انداخته شدندو سوختند، چرا؟ برای این که مداح خدا بوده اند و نام خدا بر زبانشان جاری بود.

خیلی از نوکرهای اباعبدالله الحسین(علیه السلام)به جرم این این که نام حسین (علیه السلام)را بردند به زندان رفتند. سرب داغ روی سرشان ریخته شد و کشته شدند و مثله گشتند.
بعد از هزار و چهارصد سال که از تاریخ گذشته است و ملائکه آمده اند ورفته اند،پیغمبر و امامان ما رنج هائی را متحمل شده اند،هرکدام به نحوی به شهادت رسیده اند،در خانه اهل بیت(علیهم السلام)آتش گرفته،سرها بریده شده و حالا نوکر این خانواده شده ایم و قدر این نوکری را نمی دانیم و آن را در اثر بی معرفتی خیلی از مردم گذشته و حال،وبه علت بی توجهی خودمان یک امر کوچک می دانیم و خیلی جاها مخفی می کنیم که ما نوکر امام حسین(علیه السلام)هستیم .

 در عوض مطرح می کنیم که ما تحصیل کرده ایم و دارای فلان مدرک تحصیلی هستیم.ما باید بدانیم که شغل اول واصلی ما نوکری امام حسین(علیه السلام)است.شاید این نوکری در انظار مردم سبک باشد.اما این نظر مردم نباید برای ما معنایی داشته باشد.اشاره به همان صحبت حضرت امام (ره)که فرمود:اگر مردم شب بگویند زنده باد و صبح بگویند مرده باد،برای من فرقی نمی کند.برای ما هم باید این چنین باشد،چون ما به نتیجه نوکری رسیده ایم.

این عقیده بنده است که اگر کسی نوکر امام حسین (علیه السلام)را اذیت کند،مانند این که خود امام حسین(علیه السلام) را آزار داده است.این در صورتی است که ما به ارباب مان اطمینان داشته باشیم،کار خلاف و ناشایست که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) راضی نیست راانجام ندهیم.

اگرشما و خانواده خود زمینه گناه فراهم کردید و آلودگی ایجاد شد،دیگر توقع نداشته باشید امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) یاریتان کند.شما کار نا شایست انجام ندهید،ببینید امام حسین(علیه السلام)چه می کند.خدا شاهد است که خود بنده چندین بار به این مقصود رسیده ام.

این جمله از دعای کمیل را که می فرماید:
اللهم و من ارادنی بسوئ فارده و من کادنی فکده.


خدا وامام زمان (عجل الله تعالی فرجه)اول از تو قبول میکنند چرا که به((وبشکرک مادحه))رسیده ای تا می گوئید ((هرکه به من نظر سوء دارد،به خودش برگردان))همان موقع به او می خورد.باید به حقیقت این مطلب برسید و بعد بخوانید.


چطور شما جگر،دل،کبدو کلیه هایتان را یک ساعت و نیم وقف خواندن دعای کمیل برای مردم می کنید،ولی خودتان ناامید از دعای کمیل برمی گردید؟معلوم می شود به حقیقت مداحی نرسیده اید.بنده به این نتیجه رسیده ام که اگر شب جمعه به دعای کمیل نروم آن هفته برایم تیره و تار است و احساس می کنم گم کرده ای دارم.آیا شما هم اینگونه هستید ؟اگر هستید خوشا به حالتان ولی اگر نیستید ضرر می کنید و به جایی هم نمی رسید.

پس مداحی تعریف نداشت خدا در قرآن مدح اهل بیت (علیهم السلام) را نمی فرمود:
انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.

هر وقت این آیه را شنیدید و خواستید خداوند عطایی به مرحمت کند صلوات بفرستیدخدا از اهل بیت(علیهم السلام)تعریف کرده است،پس مداحی صفت خدایی است.

در روایت آمده است که امام جواد(علیه السلام)فرموده:یک صفت از خدا داشته باشید.مثل ستاریت خدا که البته ما نوکر ها صفت مداحی را گرفته ایم.پس اگر ما مدح اهل بیت(علیه السلام) را می کنیم،دستور بندگی ایت که خداوند بدان امر کرده تا ما آن را اجرا کنیم.

یکی از دستورات بندگی ایناست که ما آنچه را قرآن درباره اهل بیت(علیهم السلام)تعریف کرده است بازگو کنیم.منتهی به چه زبانی،به زبان نغمه و شعر که به قلب نزدیک تر است. البته مردم شعری را که دارای نورانیت اللهی باشد زودترمی پذیرند.

منبع:سایت استجاب
 



موضوعات مرتبط: - استاد منصور ارضی
[ 25 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس رسالت نوکری جلسه چهارم

 

 

درس رسالت نوکری (جلسه چهارم) استاد حاج منصور ارضی ادامه بحث شکر

کسی که ((وبشکرک مادحه))سر مشق اوست و مداح هست، غیراز آن که باید شکرخداکند باید این شکر را مدح کند.یعنی برای مردم نعمت ها،شکرنعمت و کلا وادی شکرومشتقات راباز گو کندو باید همیشه یاد آور تمام مراحل بندگی انسانها از اول خلقت تا آخرخلقت آن ها باشد.

این یک نوع وظیفه سنگین رسالتی ماست که مردم رابه یاد خدا و غفلت های خودمان از این نعمتها بیندازیم و کفران نعمت ها،شکرنعمت ها،دستگیری خداو ستاریت خدا رابیان کنیم که اگر بیان نکنیم مشکل پیدا می کنیم.ما باید بفهمیم که این وظیفه بی جهت برگردن ما نیافتاده است و حساب و کتابی دارد.

پس ما باید اول مداحی خدا را کنیم،مدح خدا به اندازه آنچه نعمت به ما رسیده است و نه بیش از این،چرا که درباره نعمت خدا بحث لا یصف پیش می آید که ما نمی توانیم وصف نعمت خدا را آن چنان که هست بیان کنیم ولی می توانیم این رزاقیت خدا را به مردم تفهیم کنیم که این نعمت ها و صفات خدا به زبان مداحی و با نغمه و نوا انجام پذیر است.دانستن این نکته ضروری است که هر فطرتی که برای انسان ها در عالم قرار داده شده است با نغمه ساخته شده است.

اگر می گوییم در شش روز زمین و آسمان خلق شده،با نوا خلق شده است.روز و شب یک نواست که حالت پایین و بالا دارد و یک نت است.حال که مردم با این نت،صدا،آهنگ،نغمه و نوا که یک معنای الهی می دهد ساخته شده اند ما هم ازاین نوا استفاده می کنیم.

لذا می گویند قرآن خواندن برای مردم خوب است اما اگر با لحن خوش خوانده شود،ارزش بیشتری دارد.
در روایات و خود قرآن هم حدودی را بیان می کنند که این نغمه باید به نحوی خوانده شود که داری حزن باشد،حزن ممدوح.حزنی که انسان را بیدار می کنند.

روایت داریم که اگر کسی قرآن را به صورت آهنگ و موسیقی بخواند و طوری بخواند که نظرش دنیایی باشد و بخواهد صدایش را نشان بدهد،فردای قیامت چگونه عذاب می شود. پس می توانیم ((و بشکرک مادحه))را اینطور معنا و تعبیر کنیم که ما به شکری که خودت به ماارزانی داشته ای اول مداح خودت شدیم.

اینکه مااین مدح رااز کجاواز چه کسی آموختیم؟در جواب می گوییم از دعای کمیل واز صاحب دعای کمیل یعنی علی(علیه السلام)پس ما باید مدح امیرالمومنین(علیه السلام) را هم بیان کنیم که وظیفه ما و در فطرت ماست.درفطرت ما قرار داده اند که مداح اهل بیت(علیهم السلام)را بیان کنیم،منتهی هر کس به اندازه وسعش.آن کسی که بهتر می تواند اجرا کند وارد صحنه می شود و به یک نتیجه عالی هم می رسد.

لذا مداحی تکلیف کلیه انسانهایی است که بنده خدا هستند و ما می بینیم که همه انبیا این کارراانجام داده اندوبه نتیجه هم رسیده اند،زیرااگر حرکت الهی باشد،دارای نتیجه نیز خواهد بود.حال دراین راه دراین وادی یک عده از انسان ها هم بوده اند که مدح نفس،شیطان و بت های خود را کرده وبه زبان دیگر مدح شاهان روزگار راکرده اندکه ازنظر خداو اهل بیت(علیهم السلام)مردود هستند.

ولی ما وبزرگان ما مدح پاکان روزگار را انجام داده ایم و می دهیم.لذا خیلی از علمای بزرگ ما عنایات خاصی به مقوله مداحی دارند و مداحی خدا و اهل بیت(علیهم السلام)را هم برای خود و هم برای دیگران تاج افتخار می دانند.به خاطر همین است که خیلی از علماءبعد از وعظ،مداحی می نمودندو می گفتند که ما هرچه داریم از این نوکری است.


پس نوکری امرساده ای نیست،چراکه اگر ساده بود انسان ها انتخاب نمی شدند.درست است که انسان هر کارخوبی که انجام می دهد،خواست خدا بوده وخود انسان نیز انتخاب کرده است.حال که انتخاب کرده است باید بداند که این راه سخت است.مداحی خدا به پای چوبه دار رفتن دارد.به صلیب کشیده شدن دارد.سرجدا شدن دارد.این را بدانید که زمانی بوده استکه اگر کسی نام خدا را می بردیا سر ازتنش جدا می شد ویادر آتش می سوخت.

سلامت ماندن حضرت ابراهیم(علیه السلام)راخدا اراده فرمود و به آتش امر کرد: یانارکونی بردا و سلاما علی ابراهیم.

منبع : سایت استجاب
 



موضوعات مرتبط: - استاد منصور ارضی
[ 24 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس رسالت نوکری جلسه سوم

 

 

درس رسالت نوکری (جلسه سوم) استاد حاج منصور ارضي

تعریف نوکری اهل بیت (علیهم السلام):

هرگونه خدمت گزاری مانند بر پایی مجالس سخنرانی مستمع بودن سینه زن بودن و از مصادیق عام نوکری اهل بیت می باشد لکن اینجا معنای خاص آن مورد نظر است :
به زبان ساده این که مداحی ابتدا شکراست و بعد جاری کردن این شکر به زبان و سپس بیان مصادیق شکرگزاری به زبان مدح برای عموم به شرط آنکه این مدح دال بر وجود آن ویژگیها در وجود ممدوح باشد. 

شرح تعریف نوکری:

دردعای کمیل آمده است و بشکرک مادحه، یعنی هر بنده ای به زبان امیرالمومنین (علیه السلام)باید شکر گزار و شاکر خدا باشد،یا شکر مدح کند با به دروازه شکرنتیجه مداحی اش معلوم شود لذا خیلی از علمای بزرگ ما این نتیحه را گرفته اند که مقام شاکرین آخرین مقام است حتی آخرین حرکت بندگی شاکربودن است .

حتی در زیارت عاشورا و سجده آخر زیارت که بحث خیلی عظیمی دارد،موضوع شاکرین مشخص می شود. در جملات ابتدایی دعای کمیل و قبل از جمله و بشکرک مادحه آمده است :
واسئلک به جودک … وان توزعنی شکرک .

یعنی خدایا از درگاه جود و کرمت مسئلت می کنم که شکر و سپاست را به من بیاموزی که اگر در مرحله اول این دعای ما قبول شود به مرحله دوم که همان مدح شکر است می رسیم.

منظور از ان توزعنی این است که خدایا باید خودت بیاموزی و بدهی . حال به صورت اکتسابی باشدیااحسانی . پس معلوم می شود این شکر ، خود یک حالت ، پدیده ، اخلاق و فضیلت الهی است که اول خدا باید لیاقت کسبش را بدهد ، لذا کسی که شاکر نباشد ارزشی ندارد .
حتی می گویند کسی که می خواهد به راه شکر برسدباید اول از مردم شروع کند،در آن روایت مشهور و عظیم هم که همیشه در اذهان مردم نیز بوده آمده است:
من لم یشکرالمخلوق لم یشکر خالق، پس موضوع شکر بیان شد.
انسان در شکر فقر خودش را می بیند و هیچ وقت به همراه شکر عجب نخواهد آمد.شکر باعث رد رزائل و کسب فضائل می شود.شکر باعث ازدیاد و اکمال نعمتمی شود که ازآیات و روایات این نکته مشخص می گردد.


حال داریم((وبشکرک مادحه))،((به شکرت مداح شدم و یا مدح شکرت را گفتم))نشان دهنده معنای کلی این جمله نیست و با این قالب جور در نمی آید. کسانی که شاکرند وشکرشان را به زبان می آورند قلیلند که این همان آیه قرآن است که می فرماید:
((و قلیل من عبادی الشکور.))
خداوند در جای دیگر در باره خود می فرماید:((فان الله شاکر علیم))
این آیات تفسیر دارد و نیاز به مفسر است و ما هم قصد تفسیر نداریم ولی به زبان خودمان می خواهیم ظاهر موضوع را بیان کنیم.
این آیه نشان دهنده این است شاکر کسی است که زبانش گویاست و نعمتهای خدا را بیان می کند.گروهی در حین بیان کردن نعمتهای خداوند مردم را نیز به سوی خدا دعوت می کنند.

ما در مقام شکرگزاری دو حالت داریم:حالت تولا این که باید شاکر باشیم و شکر گزار نعمت های خداوند ،مخصوصا آن نعمت عظیم که ولایت کلیه علویه اهل بیت(علیهم السلام)است که در آن ولایت خداهم موجود است.وحالت دوم این که شاکرانی هستند که علاوه بر شاکر بودن باید این شکر گزاری را نشر هم بدهند که به این گروه می گویند ((مداح شکر))چون مداح یا
نوکر خدا واهل بیت(علیهم السلام)کسی نیست که برای روزمره دنیا کاری را انجام بدهد بلکه ما برای او یک نوع رسالت قائلیم.

منبع : سايت استجاب



موضوعات مرتبط: - استاد منصور ارضی
[ 23 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس رسالت نوکری جلسه دوم

 

 

درس رسالت نوکری (جلسه دوم) استاد حاج منصور ارضي

از دیگر بزرگانی که می توان به عنوان بزرگ این راه به وی اشاره کرد، حاج حسن ارضی است. اوصاحب نفسی است که شاگردی مرحوم شیخ محمود نجفی را برای خود فضل می داند و به آن افتخار می کندوبهره مندی خود را از آستان ارباب مدیون حاج اکبر ناظم (رحمة الله علیه) می داند. نوای حاج حسن ارضی سال های مدیدی در صحن و سرای سیدالکریم عبدالعظیم حسنی علیه السلام پیچیده است.

مرد مناجاتی که چهل سال مداوم کمیل امیر المومنین علیه السلام را برای مردم مشتاق به درگاه الهی خوانده است.ایشان اولین استاد خود را حاج آقا شمس فخر می داند. حاج حسن ارضی مداحی را هنر می داند و حرفه معرفی نمی کند.

حاج آقا آرام ایشان را “مجسمه اشک” می دانست و می فرمود:” از آن لحظه ای که حاج حسن به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) می آمدگریه می کرد و تا آخر دعای کمیل اشک می ریخت. آن قدر بزرگانه با خواننده های دیگر برخورد می کرد تا راه پیدا کنند و پیشرفت نمایند و با مبتدی ترین خواننده گریه می کرد و مجلس او را گرم می کرد.بالاترین حاجات مردم در دعای کمیل سحر شب جمعه سید الکریم که با نفس حاج حسن ارضی عطر آگین بود برآورده می شد.

 یادم نمی رود یکی از رفقا که بعد از مدتی از خویشان حاج حسن آقا شد، بیماری سختی داشت که وقتی در فاطمیه در منزل حاج حسن آقا خدمت ایشان رسیدیم فرمودند: این درد در سحر شب جمعه درمان می شود و همان هم شد.” از حاج حسن آقا ارضی می توان به عنوان اولین استاد حاج منصور یاد کرد که در زمینه های مختلف مداحی برای او استادی کرده است.
 
در اینجا جا دارد ذکر خیری از مرحوم محبوبی داشته باشیم. مرحوم حاج آقا محبوبی، فردی بود کاسب که شغلش خرید و فروش در و پنجره های قدیمی بود. حاج آقا منصور با خیر از او یاد می کند.مردی که اهل مزاح بود ولی شوخی بیهوده از او نمی دیدند.راه گریه کردن را به قول خود حاج آقا، آقای محبوبی به ایشان یاد داد.
 
حاج آقا منصور ارضی می فرماید:
((سال ۴۱ و ۴۲ که از میدان اعدام به نازی آباد می رفتیم، در هیئتی به نام هیئت صبح های جمعه با ایشان آشنا شدم. او در اولیای خدا بارز بود.تقوی و عزاداری را با هم داشت. می فرمود تا کامل اشک نریختی، ناله نزن . ایشان مورد نظر شیخ رضا سراج بود . حالات گریه را که در روایات آمده را کاملا رعایت می کرد .

گریبان را باز می کرد و آستین را بالا می زد . ایشان برای امام مجتبی (علیه السلام) گریه عجیبی داشت . او یک فرد عادی بود اما وقتی وارد جایی می شد غوغا می کرد . او در مسجد خدا از دنیا رفت . انسان از دیدار او هیچگاه سیر نمی شد . در گریه توجهی به تماشای مردم نداشت .

روز عاشورا که بیرون می آمد روی زمین داغ می نشست و زبان می گرفت و جملاتی از مقتل می خواند و گریه می کرد کانه فرزند خودش از دنیا رفته . یا پدر خودش را کشته اند . او راه گریه کردن را به من یاد داد . براستی آن روایتی که فرموده اند : ((مردها در عزای ما مثل زن بچه مرده گریه خواهند کرد )) مصداقش حاج آقا محبوبی بود .

از دیگر اساتید ایشان می توان به حاج احمد آرونی متخلص به آرام دل ، شاعر اهل بیت (علیهم السلام) اشاره کرد . سوادش مکتبی بود ولی حکمت داشت .ارادت وی به امام زمان (عج) زبانزد است . این نکته را غالبا در آخر شعرهایش می توان یافت . آرام در ردیف صاحب نفسانی بود که بعضا شعرشان مستقیم از دهان ذوات مقدسه به آن ها تفویض شده است .

خود آرام می فرمود شبی فی البداهه در روضه حضرت زهرا (علیها السلام) از زبان علی (علیه السلام) گفتم : ((به پیش مصطفی شرمنده باشم )) بعد که به خانه رفتم بعد از گریه طولانی خوابم برد ، در خواب جمال دل آرای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) و امیر المومنین (علیه السلام) را زیارت کردم و علی با گریه عجیبی برخاستند و به من فرمودند می دانی بقیه اش چیست ؟ و بعد فرمود: (( که زهرا کشته و من زنده باشم )) .

آرام را در شعرهایش می توان شناخت . پیرمرد خانه نشینی که حماسه آفرین بود . نقش آرام دل را در شلمچه باید از نوارهایی پرسید که صدلی سینه زدن شهدا هنوز در آن محفوظ است . اگر غوغای کنار علقمه در مسجد جامع تهران به تصویر درآمد و خیلی ها با همان شور و حال رفتند و شهید شدند ، اثر شعر آرام و سبک آرام بود . او با تمام آرامش خود شور و ولوله بپا می کرد:

کنار علقمه شد غوغا
حرم دیگر ندارد سقا
واویلا واویلا واویلا

یادگار مرحوم حاج احمد آرونی (آرام دل):

 کنار علقمه شد غوغا
حرم دیگر ندارد سقا
واویلا واویلا واویلا

منبع:سايت استجاب



موضوعات مرتبط: - استاد منصور ارضی
[ 22 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

درس رسالت نوکری جلسه اول

 

 

درس رسالت نوکری (جلسه اول) استاد حاج منصور ارضی

((هنوز با مرحوم چمنی آشنا نشده بودم. آقا شیخ محمود رحمة الله علیه در مسجدی در خیابان استخر صحبت و موعظه می فرمودند ، هیئتی هم بود به نام عشاق الحسین(علیه السلام) واقع در نازی آباد . آنجا هم می رفتیم . آقا شیخ محمود ، اصول دین می فرمودند . مسجدی را که در خیابان استخر ایشان منبر می رفتند ، اوایل انقلاب خراب کردند . خدا لعنت کند کسانی را که حرمت آن مسجد را نگه نداشتند . آقا شیخ محمود تحریری حقیقتا استاد اخلاق بودند .

هرکسی پای درس ایشان می نشست اگر اهل دیانت بود ، کسب فیض می کرد . اکثر کسانی که اطراف ایشان بودند از افراد مومن بودند. رسم ایشان در منبر رفتن بر این منوال بود که سلام و حمد و ثنای خدا را که انجام می داد چند خط شعر یا روضه می خواند و دل حاضرین و مجلس را تطهیر می کرد . هرکه پای منبر ایشان می نشست دلبستگی اش به دنیا کم می شد . یادم هست خود ایشان زندگی شاده ایی داشت .

بعضی از فرزندان ایشان الان عالم هستند . مرحوم شیخ محمود نجفی چندین بار به بنده فرمودند که من (شیخ محمود نجفی) در چند درس شاگرد شیخ محمود تحریری بوده ام . آقا شیخ محمود تحریری گرچه سن شریفش از سن شیخ محمود نجفی بیشتر بود ، ولی با این حال بعد از شیخ محمود نجفی از دنیا رحلت فرمود . ایشان هنگام تکبیره الاحرام نماز مغرب و عشا از دنیا رحلت فرمودند . مرحوم تحریری در بحث فلسفه و عرفان و دروس حوزوی قوی بودند .

این قبیل افراد دیگر نایاب هستند. البته خدا هیچ وقت بی حجت نمی ماند و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم هیچگاه بدون حجت نخواهند ماند . آقا شیخ محمود تحریری در باب گریه و نوکری ،بدون حرف درس می دادند.

 از دیگر کسانی که می توان بعنوان واسطه فیض برای حاج منصور، به وی اشاره کرد ، شیخ محمود نجفی است . مرد صاحب کرامتی که خود نوحه خوان اباعبدالله الحسین بوده است . ایشان قبل از اینکه به دروس حوزوی روی بیاورند نوحه خوان بوده اند .

دروس حوزوی را از ابتدا نزد آقا سید احمد خوانساری (ره) شروع نمودند . حضرت امام (قدس سره) بارها به تقوای آقا سید احمد خوانساری اشاره فرموده اند . شیخ محمود نجفی مسئول هیئت جمعیت حسینی تهران بود و یک منبری قوی بود . با این وجود فقط دهه اول محرم را منبر می رفتند و در ایام سال منبر نمی رفتند .

حاج آقا ارضی می فرماید : ( تفاوت سنی ما با ایشان زیاد بود ولی عجیب بود که نشاط جوانی در ایشان موج می زد . من اگر پیرم ولی عشق جوان دارم هنوز . یکی از نکات بارز ایشان این بود که اول شوخی و مزاح می کردند و بعد مسایل دینی را مطرح می کردند .

شیخ محمود نجفی (ره) به ایام صادقیه خیلی توجه می فرمود . بزرگانی همچون آیه الله امامی کاشانی و شهید هاشمی نژاد برای ایشان منبر می رفتند . مرحوم آیه الله آقا سید احمد خوانساری هم در ایام صادقیه یک روز به روضه آقای نجفی تشریف می آوردند .حاج آقا منصور می فرمودند : (( همیشه بالای محراب آقای نجفی عکس حرم اباعبدالله الحسین (علیه السلام) نصب بود .

ایشان خیلی با سند و قوی روضه می خواندند . وقتی در بازار سینه زنی می کردیم ، ایشان مثل مردم عادی با سر و پای برهنه در دسته عزاداری شرکت می کردند و برای مردم در بازار حرف می زدند و با این که صدایش گرفته بود ، صدایش به همه می رسید .

این کار ایشان شبیه به تصرف بود . هنوز یادم نمی رود ، دهه اول محرم سال آخری که در قید حیات بودند ، خود را به زیر پای سینه زنان امام حسین (علیه السلام) انداخت و می فرمود دوست دارم به این وسیله پاک و مطهر اربابم را زیارت کنم و همان سال در اربعین ارباب بی کفنش از دنیا رفت و عزایش با عزای سیدالشهدا (علیه السلام) یکی شد . تربت پاک آن مرحوم در ((قبرستان نو )) واقع در شهر مقدس قم قرار دارد .

یکی دیگر از اساتید وی در وادی مناجات مربی عالیقدری برای حاج منصور ارضی بوده است ، آقا سید علی میرهادی است . خود حاج آقا ارضی می فرماید : (( از کودکی با پدرم به مسجد امین الدوله می رفتیم. آن وقت ها در ماه مبارک رمضان ایشان مناجات می خواندند.

شب اول را به علت اینکه معلوم نمی شد ماه رمضان است یا نه مراسم رسمی صورت نمی گرفت. بعد از انقلاب ما با مرحوم چمنی و رفقای دیگر ماه رمضان را دیگر صد در صد می رفتیم. یعنی اگر قبل از انقلاب چند شب می رفتیم،بعد از انقلاب دیگر هر شب می رفتیم.

غیر از شب های احیا که خودمان هیئت داشتیم. ایشان در تعبیر و تفسیر دعا ید طولایی داشتند؛ دعاهایی مثل ابوحمزه، افتتاح ویستشیر. سال آخری که در قید حیات بودند مجلس نگرفتند و وقتی در مشهد خدمت ایشان رسیدم، فرمودند:در رویای صادقه دیدم که بلندگو را از مقابل من برداشتند. دریافتم که امسال به میهمانی خدا می روم.))

وقتی از ایشان درخواست سفارش و وصیت کردم این فراز زیبا از دعای کمیل را برای من خواندند که والدوام فی الاتصال بخدمتک.
والسلام

منبع:سایت استجاب



موضوعات مرتبط: - استاد منصور ارضی
[ 21 / 11 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد